آذر
شاهزاده کوچولوی من کلی کار دارم اما میخوام زودی آپ کنم بعد برم دنبال کارام آخر هفته رفتیم چابهار پیش عمو و زن عمو شکوفه خیــــــــــــــــلی خوش گذشت هنوزم بیل و ماشین کوچولوتو که از بازار چینی ها خریدیم میبینی میگی مامان یادته من رفتم دریا آب بازی عمو و زن عمو واست یه عالمه بادکنک با یه موتور خریده بودن که کلی باهاشون کیف کردی هر وقتم موتورو میبینی میگی مامان عمو موتورشو داد به من وقتی دریا رفته بودیم و تو ساحل نشسته بودیم به عمو میعاد گفتی عمو بریم لب دریا منظورت تو آب بود خلاصه که تو ساحل نشسته بودیم داشتیم شن بازی شما و عمو رو نگاه میکردیم که یه موج ناقلا اومدو کاسه کوزتو برد .بابا طی یه حرکت قهرمانانه دمپا...
نویسنده :
مامان
18:25