11و12ماهگی و حکایت بدو بدو ها
پسر مامان تونست هفته دوم عید وقتی رفته بودیم ایرانشهر شروع به راه رفتن کنه
ش
تـو پاکترین عشــــق روی زمینی
تو یک هدیــــه با ارزش از طرف خــــدا برای قلبمی !
قلب من تا ابد مــــــال تــــــو ست !
حتــــم دارم روزی که این نوشته ها را می خوانی ؛
لبخند ملیحی بر لبانت نقش بسته ...
لبخندی از سر شوق ، از خاطرات خوش کودکی.
لبخندی از روزهای اول جمله گفتنت ...
که برایت باور نکردنی ست این گونه بودنت را ، این گونه کوچک و تازه کار بودنت را ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی