کیارش جووونکیارش جووون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

دنیای زیبای ما

تولد پسر خوردنیه من

1390/2/14 13:40
نویسنده : مامان
305 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

عزیز بی همتای من

 

 

فردا تو میخوانی وتصور می کنی و لبخند میزنی...

 

امروز من می نویسم وتصور می کنم و لبخند میزنم........

 

تو برای دیروزت برای کوچک بودن وتمام شیرینیت..

 

من برای فردایت برای منش وبزرگ بودنت....

 

آمیتیس

 

کیارش نام یکی از چهار پسر کیقباد است  و اصل در آن کی آرش است  در اوستا به معنی کی و شهریار دلیر

سنگ خوش یمن:زمرد                سنگ متولدین ماهها و خواص درمانی آنها؟!

برج ثور

رنگ شانس : صورتی وآبی روشن(واسه همینه که اتاقت آبیه گل مامان)

اعداد شانس : 5 ، 6 ، 13 ، 188 ، 4524

روز اقبال : جمعه

سمبل:گاو نر

عنصر:خاک(ویژگی های ذاتی مشترک متولدین در این عنصر به واقع بینی و همچنین احتیاط و دقت محدود شده است آنها علاقه زیادی به ثابت قدم بودن دارند و برای بهبود و تحکیم وضعیتشان در زندگی به سختی تلاش می کنند. زمانیکه دو نفر از این عنصر به یکدیگر می رسند ملاقات آنها با بینش بطرف خاک(پایین یا زمین) است و این به آن معناست که افکار بلند پروازانه ندارند . خاک با خاک موجب اطمینان خاطر یکدیگر را فراهم می کنند و این افراد بگونه شگفت آوری باوفا هستند و در کنار یکدیگر می مانند و حفظ روابط همیشگی برای آنها دارای اهمیت زیادی است )

سیاره :زهره

همراهان مناسب : تیر ، شهریور ، دی ، اسفند(قابل توجه کیارش و بابا میلادش که هردوتاشون اردیبهشتی هستن یادتون نره که من اسفندی ام)زیبا

گل نسترن

فردی صبور و پرطاقت هستید و اراده بسیار قوی دارید. دوست دارید کارها را به آهستگی ولی به طور جدی انجام دهید. خجالتی هستید و قابل اعتماد. سعی می‌کنید از مشاجرات دوری کنید.

مارک لباس مورد علاقه: Louis Vuitton

 

 

 

 

خاطرات یک جنین در ادامه مطلب

شروع

niniweblog.com


تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کرم و فعلا برای مسکن رحم را برای چند ماه اجاره کردم........البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!!!!!!!!

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
اظهار وجود

niniweblog.com


هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد.

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
زندان

niniweblog.com


گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟؟؟!!!!!!!!!

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
فرق اینجا با آنجا

niniweblog.com


داشتم با خودم فکر می کردم اگه قراربود ما جنین ها به جای رحم مادر در جایی از بدن پدرها زندگی
می کردیم چه اتفاقاتی می افتاد:
احتمالا در همان هفته های اول حوصله شان سر می رفت و سزارین می کردند !!!
کشوی میزشان را از طریق هل دادن با شکمشان می بستند !!!
اگر ویار می کردند باعث به وجود آمدن قحطی می شد!!!
به خاطر بی توجهی تا لحظه زایمان هم سراغ دکتر نمی رفتند و احتمالا در اداره وضع حمل می کردند!!!
اگر بچه توی شکمشان لگد می زد ،آنها هم فورا توی سرش می زدند تا ادب شود !!!

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
بلوتوث

niniweblog.com


امروز موقع سونوگرافی هرچی برای دکتر دست تکون دادم که از من عکس نگیر نفهمید،الان حسابی نگران شدم می ترسم عکس هایم پخش شوند چون از نظر پوشش اصلا در وضعیت مناسبی نبودم

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
بند ناف

niniweblog.com


امروز همش می خواستم بروم گشت و گذار اما مادر اینقدر نگران گم شدن من است آنچنان مرا با بندناف بسته است که نمی گذارد دور شوم

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
موج مکزیکی

niniweblog.com


اینکه بعضی وقتها حسابی قاط میرنم به خاطر امواج موبایل است.مادرم،نمی شود به احترام من کمتر اس ام اس بازی کنی ؟

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
سکوت سرشار از ناگفته هاست

niniweblog.com


از بس به خاطر سکوت اینجا عقده ای شدم که تصمیم گرفتم به محض تولد فقط جیغ بزنم تا تخلیه شوم

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
چندبار مصرف

niniweblog.com


لابد شنیده اید که یک نفر می رود و از فروشنده می پرسد که آقا نان یک بار مصرف دارید؟و فروشنده میخندد و می گوید مگر نان چند بار مصرف هم داریم؟؟
خواستم بگم اصلا هم خنده دار نیست اینجا هر چیزی که به من برسد دوبار مصرف است

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
جغرافیای بدن

ابرو
فکر کنم در قطب جنوب هستم چون در این مدت اینجا همیشه شب است

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
رخصت

niniweblog.com


خب کم کم باید گلویم را برای گریه آماده کنم می خواهم برای خروج رخصت بخواهم .

مادرم ممنونم...........دیگر مزاحم نمی شوم شِـــکـــلـَــک هــاے عـَــروسـَــــکniniweblog.com

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com
اولین نفس

niniweblog.com


کمی استرس دارم همین طور که به لحظه خروج نزدیک می شوم قلبم تندتر می زند .همه چیز دارد از یادم می رود و احساس میکنم بعد ها چیزی از اینها را به خاطر نمی آورم آهای من که هنوز حرفهایم تمام نشد..........

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

                                                                          

 

 

 

 

کولولوی مامان من وبابا ساعت٦عصر13اردیبهشت رفتیم زایشگاه و کارای بستری شدنمو انجام دادیم .بهمون گفتن 8شب باید بیمارستان باشم شب همگی اومدن بهمون سر زدن ولی از 11شب باید تنها میموندیم راستشو بخوای خیلی میترسیدم اما خوشحالی در آغوش کشیدن تو بهم قدرت داد

 

شب پر از هیجانی در پیش رو داشتم. استرس عجیبی در وجودم بود فردا لحظه ای بود که می خواستم موجودی از وجود خودم را ببینم. غروب به طرف منزل مامان زیبا رفتیم تا یکسری از وسایل رو از خونه خودمون به اونجا ببریم (جهت اتراق طولانی مدت بنده) و تمام شب از اشتیاق خوابم نبرد و خواب خوبی نداشتم

ساعتای 2 خوابیدم بلاخره شب نسبتا طولانی برای من به پایان رسید و من خیلی زود از خواب بیدار شدمو دوتا مامانا صبح زود اومده بودن بیمارستان وارد بخش زایمان شدیم دیگه از اون به بعد اجازه حضور همراه نداشتیم با مامانم وبابا میلاد خداحافظی کردم. مامان زیبا واسم آیت الکرسی میخوند و دورم فوت میکرد از دیدن بابا خلیل که با اون وضعیت چشماش اومده بود بیمارستان اشک به چشام اومده بود

 

صبح 14 اردیبهشت 1390 با کمک دکتر یغماعی

 

کولولوی مامان تو بیمارستان امام علی(ع) زاهدان ساعت ٩.٣٠صبح بدنیا اومد

 

 

 

 

به این دنیا خوش اومدی فرشته کوچولو totalgifs.com sol gif gif 42.gifخورشید زندگیم دوستت دارم

 

 

قشنگ ترین کنسرت دنیــــا



صدای نفس نفس زدن تـــــو در آغوشــــم هست. . . !

 

 

 

 

 

 

 

41 تصاویر متحرک میکی موس

 

اینم اولین عکسات تو بیمارستان که عمه ساره ازت گرفت (مرسی عمه جونماچ)

1

2

 

یه نی نی خوابالواینم عکسای شب 6

1

2

3

یک نفر در همین نزدیکی ها چیزی

 

به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است

 

خیالت راحت باشد

 

آرام چشم هایت را ببند

 

یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است

 

یک نفر که از همه زیبایی های دنیا

 

تنها تو را باور دارد

 

 

1

 

 

پسر گلم شب شیشش یکم زردی گرفت و حسابی مامانی رو نگران کرد

 

 

 

گل نازم اولین حمومتو با مامان زیبا رفتی و اصلا گریه نکردی شکلکهای جالب و متنوع آروین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)