28 ماهگیه وروجک با سواد
می
یه خواب ناز تو طرقبه
و بعد از بیدار شدن
خداروشکر همه جا شکلات واست هست حتی خونه ی خاله ی دندون پزشک
این عکسای خوشگلم نزدیکای تقی آباد ازت گرفتیم
اینم باغ وحش وکیل آباد
اینم پارک ملت که پسملم اجازه نداشت خیلی از وسایلو سوار بشه
آقا کیارش تو صفه حباب سواری روی آب
همش میرفتی بالای این پله و میپریدی تو توپا
هر جا میرفتیم کیارش جون اول کفشا و جورابا رو در میاورد تا راحتتر فضولی کنه
اینجام چالیدره
کیارش داره باسواد میشه
پسر باهوشم میتونه اینارو بخونه
مامان. بابا .دست. مو. گل. پسر .توپ.پا..آب.نان.سگ
شیرین زبونی های این روزای کیــــــــــــــــــارش جون
یه روز صبح زود از خواب بیدار شدی هنوز خوابت میومدو نمی تونستی چشمای خوشگلتو باز نگه داری
اما نمیخواستی بخوابی با اعصاب داغون گفتی :چشامو میبنده
این روزا از هر چی منعت میکنیم میگی من نداشته باشم
همش دوست داری تو حرفات بگی حالا ما چکار کنیم
اگه بستنی ها بریزه فرشمون کثیف میشه حالا ما چکار کنیم
اگه ما غذامونو نخوریم آقای اصالت میاد برنامه کودکامونو میبره حالا ما چکار کنیم
و............
دیشب کلی خودتو لوس میکردی میومدی چشما لبا گونه ها پیشونی و...خلاصه کل صورت من و بابارو
غرق بوس میکردیو میگفتی من مامان حوریه و بابا میلادو کیارشو دوست دارم
پسملیه نازم چند روز پیش بهم گفتی مامان حوریه اداره نرو اگه بری من تنها میمونم
گفتی اگه منو دوست نداشته باشی میری اداره
من که هنوزم گیجم که تو با این سن کم اینارو چطوری بهم گفتی
فک کنم دستایی پشت پردست
عزیز دلم قشنگ ترین لحضه هام وقتایه که تو در کنارمی
اما همه ی سختی ها برای اینه که تو بهترین آینده رو داشته باش