بهمن 92
برای خوشبخت بودن مادر بودن کافیست
کیارشم خیلی داری زود بزرگ میشی واسه خودت مردی شدی مثل همیشه مهربونو خوشگل شاهزاده
کوچولوی من خیلی دوست دارم وقتی کار خوبی میکنی بهت میگم جایزه واست چی بپزم میگی نه
چیزی نپز واسم تولد بخر تم تولدت دیگه کم کم داره کامل میشه ولی هنوزم دارم فکر میکنم تولدتو کجا بگیرم
هر جایی که بگیرم یه سری از دوستات نیستن
نه تو نمی تونی از عشقم دل بکنی
تو مال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام
دیروز دیگه نا امید شدم از اینکه کلاسای زبان رو کامل بشینی سر کلاس و گوش کنی
اما در کمال تعجب وقتی به توصیه ی تیچرت منو خاله فاطمه اومدیم تو کلاس تا آخر کلاس جواب تیچرتو میدادی و حرفاشو گوش میکردی
تو کلاس میگفتی تیچر تیچر..... تیچرت میگفت بله ...میگفتی تیچر من رفتم دریا ابا و یــــــــــــــــــژژ زد
شــــــــورتـــــــــمو خیس کرد منو میگی داشتم میترکیدم از خنده ولبخند آروم تیچرتم بیشتر منو
به خنده مینداخت
خلاصه که 10 بار این خاطره رو تعریف کردی...........
یکی از دخترای کلاستون ماتو مبهوت نگاهت میکرد و هرچی تیچرتون صداش میکرد نمیشنید آخرش اومد
دستشو جلو صورتش تکون داد تا حواسش به کلاس باشه نه پسر خوشگلو خوش تیپم
بابا میگه پسرم مثل خودم نگاه دخترا رو خیره میکنه
منم گفتم کور بشن ایشالاه
این رنگا رو خیلی خوب یاد گرفتی
PINK=صورتی RED=قرمز GREEN=سبز BLUE=آبی YELLOW=زرد
وقتی تیچرتون با مداد رنگی رنگا رو یادتون میداد زود مداد رنگی همون رنگیتو پیدا میکردی و میگفتی
تیچر ببین منم گرین(سبز) دارم یلو دارم کیفم یلوی(زرد)
خیلی قشنگ وقتی تیچر میگه اسمت چیه میگی.....MY names kiyarash
تیچرتم میگه..... good morning kiarash
وقتی تیچرتون آهنگ میزاره با بچه ها میرین وسطو ...
up ....دستاتونو میبرین بالا
down...میشینین
turn around.....میچرخین
jump....میپرین
بعدشم واسه خودتون دست میزنین
خوشگلکم 10 بهمن مامان زیبا از مکه بر میگرده و ما داریم میریم مشهد پیش مامان زیبا دلم واسه مامان
بابام خیلی تنگ شدهاما به بابا میلاد نگفتم که غصه نخوره
یه مدت نیستم واست مطلب بزارم ولی با کلی عکس برمیگردیم
تـــــــــــــازه 22 بهمنم چابهار میریم
وااااااااااااااااااااااااااای این ماه چه خوشی بگذره
اینم آخرین شاهکار مامان حوریه اثر کف پای کیارش جون
حالا که سه ساله شدی بلاخره یاد گرفتم چطور خمیرشو درست کنمو بپزم
وقت کافی نداشتم واسه همین رنگ آمیزیش زیاد جالب نشد اما بعد از برگشتنم از مشهد ایده های
زیادی واسه این خمیر باحال دارم
اینجام یه هنر دیگه دارم کلیک کن
عکسای مشهدو سر فرصت میزارم ولی حالا چندتا عکس باحال از طرز خوابیدنت
اینجا تو ماشین توراه برگشت از مشهد دیدیم دیگه حرف نمیزنی نگاه کردیم ببینیم چکار میکنی که دیدیم
اینطوری خوابت برده
تو یاس منی ، احساس منی
جز تو ، کسی رو نمی خوام
تا تو رو دارم زندگی بهشته برام
انگار خدا عشق تو رو نوشته برام
تو مال منی
دنیا دنیا تو رو میخوام
امروز داشتم کیک میپختم که کیارش جون از غفلت من استفاده کرده بدیو رفته بودی سر وقت مایع کیک
ولی چون خودم وبابا هم وقتی بچه بودیم عاشق کیک نپخته بودیم بهت هیچی نگفتیم
ولی خودمونیم ها از رو نمیرفتی ما بچه بودیم یه ناخنک میزدیمو در میرفتیم
اینجا جلوی پروماست دعوت خاله مه سیما بودیم خیلی چسبید
ســـــــــــــــــــــــــیــــب
اینم کادوی مکه ی مامان زیبا واسه کیارش جون با یه لباس خوشگل
مسافرت تعطیلات 22 بهمن
امسالم مثل سال گذشته رفتیم چابهار چون آب و هواش تو این ماه سال عالیی.....
با این تفاوت که امسال خونه ی عمو میعاد بودیم...
و بابا نعمتو مامان زهرا و عمه ساره هم با ما بودن....
همه چی خوب بودو عالی بود بجز بازار شب آخر که شما دیگه اینقدر خسته شده بودی که نه راه میرفتی
نه میخوابیدی فقط میخواستی هر چی اسباب بازی و خوراکی میبینی بخری و حسابی بهونه میگرفتی
ولی آخر شب که برگشتیم خونه عمو میعاد یه ساندویچای خوشمزه ای گرفته بود که من تا حالا لنگشو
نخورده بودم شما ههم خوردیو حالت اومد سر جاش
واما عکسای چابهار............
بلاخره واست چارت قد گیر آوردم ولی زردش نبود سبزشو گرفتم
اینم بابا جون خرید
بابا نعمت ومامان زهرا هم واست لباس آوردن که عکسشو سر فرصت واست میزارم
کادوی عمو مسععود
کادوی عمو میعاد
اینم کادوی عمه ساره
اینم عکسای شتر سواریت
با بابا نعمت و عمو میعاد سوار شتر شدی
کیارشم تو برای من
خوشگلترین
با احساترین
مهربون ترین
وعزیزترینی........................
کیارشم خیلی وقت بود منتظر شنیدن این حرفات بودم الان داشتیم با هم فیلم عروسیمونو نگاه میکردیم
گفتی مامان منو چرا نبردی گفتم شما تو شکمم بودی
گفتی مامان چرا منو از تو شکمت در نیاوردی برقصم ...فقط خودتو بابا میرقصین
اینم عکس جگر پزون کیارش