کیارش جووونکیارش جووون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

دنیای زیبای ما

مهر1393

1393/7/12 10:31
نویسنده : مامان
422 بازدید
اشتراک گذاری

فندق مامان کلی حرف واست دارم یه هفته ای هست که از سفر 10 روزه با خاله محبوبه و عمو آزما و آدلیا جون برگشتیم

ماشینا رو تو قطار گذاشتیم و سفرمونو از تهران شروع کردیم

اینم ژستات تو راه آهن وقتی بابا داشت ماشینو تحویل میگرفت


 

و شب تصمیم گرفتیم بریم برج میلادو ببینیم یا به قول شما برج بابا میلادم

شب اونقدر خسته بودیم که بابا حوصلش نشد ماشینو ببره تو پارکینگ واسه همین شب وسایلای تو ماشینمون

از ضبط و لباس گرم گرفته تا پولو مدارک رو اول سفر آقا دزدای خیابون ولیعصر تهران بردن و وقتی فیلم دوربینو دیدیم واقعا تعجب کردیم که چقدر راحت اینکارو کردن چون پلیس گفت تو این شهر بزرگ نمیشه این دوتا دزدو پیدا کرد ما هم نزدیکای ظهر راهیه چالوس شدیم و کنار سد کرج عکس گرفتیمو 45 کیلومتری چالوس کنار یه نهر نشستیم یه خستگی ای در کنیم که یهو دیدیم جاده یه طرفه شدترسو

دست پلیسای راهنمایی رانندگی درد نکنه یه ماشینه پلیس آژیر کشون جلومون راه افتادو تا چالوس مارو برد تا  با بچه ی کوچیک تو جاده نمونیم

تو ساحل چالوس اسمامونو نوشتیممحبت

اینم ساحل چالوس

 

 

اینم اثر هنریه کیارش جون

 

تازه یه ماهیه بزرگم صید کردی ...

واسه ناهار ظهر رفتیم یه جایی که خودمون ماهی هارو با تور بگیریم و خیلی خوش گذشت

اولش میترسیدی

بعد شروع کردی به ناز کردن ماهی ها

بعدم گرفتنشون

آخرشم گریه میکردی که اینا کوچیکن من کوسه ماهی میخوامتعجب

 ماهی ها رو روی آتیش کباب کردیم خیلی چسبید

این عکستم کنار کلبه ای هست که توی هتل جهانگردی چالوس گرفتیم تو دل جنگل بود خیلی خوش گذشت

و

بعد به سمت سرعین راه افتادیم اونقدری که از سرعین تعریف میشنیدیم تعریفی نبود  یه تلسی داشت که فصل زمستون باهاش میرن بالا واسه اسکی ما هم سوار شدیمو رفتیم یه آش دوغ خوردیمو زود آمدیم پایین چون پسر گلم همه ی فکرش پیش اسبایی بود که پایین دیده بود

اسبتم همش آب میخورد خندونک

 

اینجا میخواستیم عسل بخرم که دیدیم رفتی سراغ کاسه ی آبو میخوای به بوقلمون ها آب بدیراضی

 

و شهر بعدی  که رفتیم تبریز بود که واقعا قشنگ بود

اینجارو هم الان یاد نمیاد اسمش ولی مقبره ی شهریار بود

بعدشم رفتیم سمت آستارا که  عکس نگرفتیم ولی یه خاطره ی بامزه اونجا داری

وقتی رفتیم رستوران روحی که اونجا خیلی معروف بود رفته بودی بادکنک ازشون بگیری ولی تمام شده بوده و اونام باهات ترکی حرف زدن .....گریه کنون اومدی پیشم و گفتی اون آقاهه باهام دعوا کرده

ازت پرسیدم بهت چی گفته: گفتی بهش گفتم بادکنک میخوام بهم گفت اوش اوش یعنی برو پیش مامانت بادکنک بهت نمیدم

دیگه مردیم از خنده فهمیدیم باهات ترکی حرف زدن جگر مامان هم خودش ترجمه کرده و گریه هم کرده

تا بنده خدا رو میدیدی میگفتی این بهم گفته اوش اوش

بیچاره آخرش رفت هم واست بادکنک آورد هم کتاب قصه قه قهه

و در آخرم رفتیم بام رامسر

که واقعا جای قشنگی بود......

یه کلبه توی قله ی کوه وسط جنگل گرفتیم که واقعا قشنگ بود حیف که شارژ گوشیم تمام شد و نتونستم زیاد عکس بگیرم چون شارژرو تو ماشین جا گذاشته بودم و تله کابین هم 7 شب تعطیل میشد

 

 

کیارشم الان که دارم واست مینویسم اولین روزیه که گذاشتمت مهد کودک

دلم واست خیلی تنگ شده ولی هر دومون باید این دوری رو تحمل کنیم دلم میخواد چیزای جدید یاد بگیری

بردمت بهترین مهد کودک شهر بهت زبان.قرآن و سفال گری و شعر یاد میدن متنظر

امیدوارم حسابی لذت ببری و دلتنگ من نشیگریه

اگر کودک نبود ، نه پدر معنا داشت ، نه هیچ مادری بهشتی می شد .

 

 عزیزم روزت مبارکــــــــــــــــ

 

دلبندم......

این خنده هایی که طعم عسل می دهند و قلب آسمان را آب می کنند ، ای کاش همیشه در چهره ات باقی بمانند !

 

پسندها (4)

نظرات (4)

مامانِ بهار
16 مهر 93 10:49
روز جهانی کودک برشما کوچولوی ناز مبارکککککککککککک. __۰♥۰♥_____♥۰♥۰,*-:¦:-* _۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-* ۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-* ۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-* _۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-* ___۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-* _____۰♥۰۰۰♥۰,*-:¦:-* _______۰♥۰,*-:¦:-* _____۰,*-:¦:-* -------- مرسی دوست خوبم روز جهانی کودک واسه شما هم مبارک باشه
sayeh
25 مهر 93 23:04
ای جوووووووووون موشیه خودم... الهی فدات شه عمه ناز نازیه مـــــــــــــــــن... ماشالله بهت خوشگلـــــــــــــــــــــــــــــــــوووووووو ------------------- مرسی عمه جوووون
hengame
26 مهر 93 8:52
ای جون حسابی خوش گذشته پس خیلی بامزه بود اون ترجمه ترکی کیارش خندون باشید همیشه ------------
مامان بردیا شیطون
27 مهر 93 15:56
ای جاااااااااااااااااااااانم ماشالا چه بزرگ شدی روزت مبارک پس حسابی خوش گذشته ایشالا همیشه خوش باشین...... راستی مگه ماشینتون دزدگیر نداشت عزیزم ------------- مرسی خاله جون ..نه متاسفانه دزدگیر نداشتیم