کیارش جووونکیارش جووون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

دنیای زیبای ما

یک سالو یک و دو ماهگی کوچولوی من

من کلبه ی خوشبختی تو را روزی با گلهای شوقم فرش خواهم کرد     و قشنگترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت     تا بدانی عاشق ترین پروانه ات خواهم ماند ...               دیوونه وار عاشقتمممممممممم   وقتی با اون صدای نانازت صدام میکنی مامان   میخوام که درسته قورتت بدم   آخه خودت می دونی که چقد دوست دارم که اینجوری صدام میکنی   عشقم نفسم   همه داروندار مامان   بهت مینازم       ...
8 خرداد 1391

یک سالگیت مبارک جگر مامان

یک سالگیت مبارک عزیز مامان       خوشگلم واسه تولدت هیچکی زاهدان نبود واسه همین رفتیم رستوران دهکده و با عمو میعاد و شکوفه   جون(زن عمو) واست یه تولد کوچولو گرفتیم پاپا جون و من :یه هاپوی بزرگ.یه چادر توپ.ویه بیمه نامه عمر     ایشالاه صدو بیست ساله شی       کیک تولدت که سلیقه ی بابا میلاده     اینم عکسای تولدت توی رستوران دهکده         بابا خلیل و مامان زهرا:١٠٠هزار تومن پول   بابا نعمت و مامان زهرا:یه حساب مسکن (١٠٠ هزار تومن)واست با...
14 ارديبهشت 1391

11و12ماهگی و حکایت بدو بدو ها

  پسر مامان تونست هفته دوم عید وقتی رفته بودیم ایرانشهر شروع به راه رفتن کنه ش       تـو پاکترین عشــــق روی زمینی   تو یک هدیــــه با ارزش از طرف خــــدا برای قلبمی !   قلب من تا ابد مــــــال تــــــو ست !       حتــــم دارم روزی که این نوشته ها را می خوانی ؛ لبخند ملیحی بر لبانت نقش بسته ...   لبخندی از سر شوق ، از خاطرات خوش کودکی. لبخندی از روزهای اول جمله گفتنت ... که برایت باور نکردنی ست این گونه بودنت را ، این گونه کوچک و تازه کار بودنت را...
1 اسفند 1390

9و10 ماهگی و شروع تاتی کردن

  الان دو تا نه ماه که تو با منی..       نه ماه تو شکمم         نه ماه تو بغلم     خدارو شکر بابت همچین پسر نازو سالمی     hey you       جــوجــه عــــااااااااااااااااااااشقتــمممممممممممممم اگر دنیا نباشد و تو باشی باز زنده ام ، زیرا تو دنیای منی ! ای دنیای من ، ای هستی من ، تو را نه برای دیروز ، نه برای امروز و نه برای فردامیخواهم، تو را تنها برای خودم میخواهم !   " دوست دااااااااااارم عزیزمممممممممممم " ...
30 دی 1390

هشت ماهگی عسل مامان

  دردونه من دستشو به همه چی میگیره تا بلند بشه     یه بار تو خونه پدر بزرگ دستشو به میز گرفتو خواست بلند بشه که میز روش برگشت و دهنش پر خون شد من و پاپا جون مردیمو زنده شدیم تا رسوندیمش مطب دکتر       دکتر گفت یه زخم سطحیه و یکی دو روزه خوب میشه خداروشکر زود خوب شدی     ...
20 آذر 1390

هفت ماهگی .غذا خوردن.مرواریدای کوچولو و دندونی

  نفس مامان غذا خوردنو شروع کرده واست هفته اول فرنی درست کردم که خیلی خوشت اومد(البته با شیر مامانی که گلم حساسیت نگیره) هفته دومم سوپ   یه بشقاب پر خوردی گل مامان     (نوش جونت پسملم)       تپلیه من دو تا مروارید خوشگل در آورده باید حسابی مواظبشون باشیم     ١٠٠بار دستمو تو دهنت بردم تا مرواریداتو حس کنم     پاپاجون واستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چند دست لباس خوشگل خرید مامان زیبا یه آش دندونه خوشمزهواســـــــــــــــــــــت پختو دادیم به همسایه ها بابا خلیل 100هزار تومن پول بهـــــــــــــــ...
21 آبان 1390

5و6ماهگی خوشگل مامان

  اداره رفتی چکارموشی......     مثل تو هیچ گلی پر از عطر و بوی محبت و عشق نیست   مثل تو هیچ ستاره درخشانی در آسمان زندگی نیست مثل تو کسی نیست ، زیباتر از تو فرشته ای نیست تنو یک دنیای زیبایی ................... پسمل من عشــــــــــــــــــــــــــــــق کنترله این عکس رو تو عروسی خاله مه سیما ازت گرفتم اینقدر گریه کردی که نشد ازت عکس بگیرم   این عکسا رو هم توی خونه دائی بابا تو بیرجند موقع برگشتن از مشهد گرفتیم       خدا جونـــــــــــــــــــــــــــــی   آخه پسملم چرا اینقدر بی حوصله ...
20 مهر 1390

نانازم سه ماهه شده(آتلیه)و اولین ماه رمضان با کیارش 4ماهگی

        قند عسلمو سه ماهو سه روزگیش واسه اولین بار بردیم آتلیه و یه عالمه عکس قشنگ ازت گرفتیم تا میخواستیم ازت عکس بگیریم غلت میزدی   البته 3ماهگی بردیمت عزیزم ولی یه دفعه زدی زیر گریه و دیگه آروم نشدی تا وقتی برگشتیم خونه   راستی تپلم آتلیتو مهمون بابا نعمت بودی       پرنس کوچولوی من متاسفانه بخاطر بی مسئولیتیه آتلیه ی خانه دوربین نتونستم عکسای   آتلیتو روی cdداشته باشیم چون گفت سیستمم ویروسی شده و عکساتون پاک شده واسه   همین فقط همین 3تا عکس که چاپ کردیم از اتلیه ی 3 ماهگیت واسم مونده &...
3 تير 1390

یک و دوماهگیه دردونه

        شاهزاده کوچولو با جادوی اومدنت خونمون رو پر از خوشی کردی   وقتی تو رو کنارم میبینم پر از پاکی معصومیت مهربانی همه ی تلخی ها واسم شیرین میشن   عزیزم اولین روزی که بعد از به دنیا اومدنت برگشتیم خونه یه بغض عجیبی تو گلوم بود   حضورت تو خونه خیلی هیجان زدم کرده بود   دلم میخواست فقط بشینم کنارتو نگات کنم هنوز باورم نمیشد که تو مال خودمی پسر خوشگل خودمی   تصور میکردم وقتایی رو که تو شکمم بیدار بودی میخوابیدی میخندیدی گریه میکردی ولی من نمیتونستم   ببینمت تو خوشگله بارها با لگد زدنات حضورتو بهم یاداوری میکردی   اینام ع...
20 خرداد 1390

تولد پسر خوردنیه من

    عزیز بی همتای من     فردا تو میخوانی وتصور می کنی و لبخند میزنی...   امروز من می نویسم وتصور می کنم و لبخند میزنم........   تو برای دیروزت برای کوچک بودن وتمام شیرینیت..   من برای فردایت برای منش وبزرگ بودنت....     کیارش نام یکی از چهار پسر کیقباد است  و اصل در آن کی آرش است  در اوستا به معنی کی و شهریار دلیر سنگ خوش یمن:زمرد                برج ثور رنگ شانس : صورتی وآبی روشن(واسه همینه که اتاقت آبیه گل مامان) اعداد شانس : 5 ، 6 ، 13 ، 188 ، 4524 روز اقبال : جمع...
14 ارديبهشت 1390